خانه > زبانشناسی > تغییرات واژگان از فارسی میانه به فارسی نوین سری 2 (حروف چ-خ-د-ذ)

تغییرات واژگان از فارسی میانه به فارسی نوین سری 2 (حروف چ-خ-د-ذ)

تغییر زبان فارسی از فارسی میانه (زبان پهلوی) به فارسی امروزین شامل تغییرات جزیی و کلی در ساختار کلمات است. یکی از این تغییرات تبدیل شدن حروف به یکدیگر و یا حذف حروف از واژه هاست. جدول زیر نمونه هایی از تبدیل شدن چهار حرف «چ-خ-د-ذ»به حروف دیگر و یا حذف کامل آنها از واژگان فارسی میانه را نشان می دهد [1].

تبدیل چ به حروف دیگر

اسپنچ

سپنج

تبدیل چ به ج

شکنچ

شکنج

شکنچک

شکنجه

ارچاسب

ارجاسب

خراچ

خراج

ارچ

ارج

هچ

از

تبدیل چ به ز

روچن

روزن

اپاچ

اباز- باز

ارچانیک

ارزانی

روچ

روز

تچان

تازان

وچارشن

گزارش

پتموچ

پوش

تبدیل چ به ش

پتموچن

پوشش

چترنگ

شترنگ (شطرنج)

کاچ

کاش

افروچ

فروغ

تبدیل چ به غ

گرچشن

گریش – گریه

حذف چ

تبدیل خ به حروف دیگر

دوخ

دوش

تبدیل خ به ش

دوخیژک

دوشیزه

بخر

بهر

تبدیل خ به ه

خستک

هسته

کوخشیتن

کوشیدن

خذف خ

شماخ

شما

تیخ

تیغ

تبدیل خ به غ

دوخ

دوغ

تبدیل د به حروف دیگر

دمیک

زمین

تبدیل د به ذ

دمان

زمان

دمستان

زمستان

دِفر

زبر

ادوینک

آیینه

تبدیل د به ی

ادوین

آیین

تبدیل ذ به حروف دیگر

تذرگ

تگرگ

تبدیل ذ به گ

اِسپاذ

سپاه

تبدیل ذ به ه

خواذاته

خود داده (خود آفریده)

تبدیل ذ به د

استذ

است

حذف

[1] جلد نخست کتاب سبک شناسی نوشته ی محمد تقی بهار (ملک الشعرا بهار)

دسته‌ها:زبانشناسی
  1. houshang
    ژانویه 29, 2010 در 8:41 ق.ظ.

    mi khastam bedonam dar farsi bejei salam va ahvalporsi cheto mi goftand .drood ra mi danam vali ahval porsi kamel be zabane farsi ro ne mi donam ,ya motadavel nist.behtareh ke be farsi sohbat konim,va vajeha bin javanan gofte besh ta gia biofte,basse dighe az vajehei arabi komak greftan,ba sepass houshang

  2. Manoochehr
    ژانویه 30, 2010 در 9:35 ق.ظ.

    Salam,Chizi ke jalebe ine ke hanooz dar gooyeshe lori hanooz ham 2 vazheye TIKH va KHASTEH be jaye TIGH va HASTEH be kar miravand.

    • raeeka
      ژانویه 30, 2010 در 4:42 ب.ظ.

      جالب بود منوچهر جان. نمی دونستم.

  3. FiFi
    ژانویه 30, 2010 در 1:08 ب.ظ.

    توی کامنت اول، سوال خوبی مطرح شده بود، منم خیلی دوست دارم سلام و احوالپرسی و یه سری واژه های مشابه رو بدونم به فارسی چی میشه؟
    مثلاً ببینید الان توی همین دو سه تا جمله من چند تا کلمه اش، فارسی نیست! در واقع زبان ما کاملاً وابسته به یه زبان دیگه هست! (شمردم، دوازده تا کلمه غیر فارسی!)

    • raeeka
      ژانویه 30, 2010 در 5:00 ب.ظ.

      با سپاس از دوستانی که در مورد استفاده از واژگان فارسی نوشته اند. اگر در این زمینه پاسخ مناسبی پیدا کردم در همین جا می نویسمش ولی شاید آنچه خیلی خیلی بیش از به کار گیری واژگان بعضا نامانوس به جای واژه هایی که در طول سالها در زبان ما جا افتاده اند اهمیت داشته باشه، توجه به «اصل واژه سازی» است.
      به نظر می رسد که در طول سالیان اخیر حساسیت عمومی مردم نسبت به زبان فارسی بیشتر شده، ولی ترس من از این است که مثلا با به کارگیری «درود» به جای «سلام» (کاری که خود من هم انجام می دهم بعضا)، حس کنیم وظیفه ای که در این زمینه برعهده ی ماست رو انجام داده ایم و در حقیقت از دلنگرانی مون کاسته بشه. هرچند من در بسیاری از موارد تلاش می کنم تا اگر معنی واژه ها دقیقا معادل و همسنگ هست (مانند پیش/قبل – پس/بعد – مثلث-سه گوش – …) از واژه ی فارسی استفاده کنم ولی آنچه خیلی بیشتر اهمیت داره تلاش ما برای این است که زبان فارسی خاصیت زایش و تولید واژگان جدید رو از دست ندهد. به عنوان نمونه شاید به کارگیری پیشوند و پسوند هایی که در گذشته استفاده می شده و با ساختار زبان امروزین هم بسیار هماهنگی داره یکی از نخستین قدم ها باشه.

  4. maziarworld
    ژانویه 30, 2010 در 4:01 ب.ظ.

    درود
    پس بنا به گفتار شما شکنجه واژه کوچکش است. در اوین از چه واژه ای می باید گفتار کرد؟

    http://maziarworld.wordpress.com

  5. Manoochehr
    ژانویه 30, 2010 در 11:16 ب.ظ.

    man yadame ke to bazi az sheraye adabyate farsi ma mibayest be jaye KHORDAN (EATING) hatman migoftim KHARDAN ta ghafye sher joor dar byad. molememoon migoft ke shaer inja kam avorde va ma bayad hatman KHARDAN bekhonim ta sher kharab nashe.vali baz ham jalebe ke tooye gooyeshe lori hanooz ham be jaye KHORDAN az KHARDAN estefade mikonan.

  6. Homa
    آوریل 22, 2010 در 11:43 ب.ظ.

    خرسندم از آنکه دوستان با تلاش بسیار سعی دارند زبان فارسی را پاس دارند ولی زبان ما طی سالیان طولانی متحول شده و امروز خیلی بیشتر عاریه و نامانوس است اگر به شیوه قدیم سخن بگوییم. برای نگهداری و پشتیبانی از فرهنگ ایرانی راههای بسیار زیادی هست که من تقاضا میکنم آنها را بچسبیم برای مثال به دانش تاریخی خود چه عهد عتیق و چه جدید بیفزاییم تا اینکه پسرفت زبانی را سرلوحه فرهنگ خواهی و وطن پرستی کورکورانه کنیم. امیدوارم عذر مرا بپذیرید اگر زبان بنده کمی تند است.

    • raeeka
      آوریل 23, 2010 در 12:34 ق.ظ.

      دوست گرامی، حقیقتا لزومی به توضیح دادن ِ خودم نمی بینم ولی شاید بد نباشه بدونید یکی از ایرادهایی که همه ی ما ممکن است دچارش بشیم این است که ناروایانه دیگران رو در قالب مشخصی ببینیم و با فرض خودمون اونها رو نقد هم بکنیم. اگر در میان هموطنان ما باب شده که افراد داعیه های افراط آمیز وطن دوستی داشته باشند و بخواهند که همه چیز رو به عهد باستان بازگردونند، مسئولیتش با من نیست. من شخصا مسئول رفتار و گفتار خودم هستم. هدف از این نوشته ها این نبوده که کسی به شیوه ی قدیم سخن بگه. اگر شما در جایی از نوشته های من چنین چیزی دیدید خوشحال می شم بهش اشاره کنید. شما یک پیش فرض نادرست در نظر گرفتید و بعد اون رو نقد کردید. چرا ما می تونیم بپذیریم که یک نفر از فلان بازیگر خوشش بیاد و علایق خودش رو در وبلاگش قرار بدهد، چرا می تونیم بپذیریم که یک نفر به طبیعت و جانوران علاقه مند باشه؟ ولی تا کسی از زبان فارسی سخن گفت نمی تونیم فکر کنیم که ممکن است نویسنده صرفا به ریشه یابی کلمات علاقه مند باشد و دوست دارد اوقات فراغتش رو با ورق زدن چند کتاب در این زمینه سپری کند؟ و آنچه براش جالب هست رو در جایی به نام وبلاگش یادداشت کنه؟
      علاوه بر این اشاره کردید که به جای پرداختن به بحث زبان بهتر است تاریخ بخوانیم. دوست عزیز صادقانه ازتون می پرسم، اگر این وبلاگی بود که صرفا به مسایل تفریحی می پرداخت و مثلا عکس و خبر بازیگران رو درج می کرد شما چنین نظری رو می نوشتید که بهتر است به جای گذاشتن عکس بازیگران، تاریخ بخوانیم؟ من با تاریخ خواندن 100 در 100 موافقم. ولی می خوام ببینم این چه سیستمی است که جدیدا در جامعه ی ما گسترش یافته و تا در جایی کاری انجام می شه که ذره ای تاثیر گذار هست، ما شروع می کنیم به نقدش و بی ارزش شمردنش و به رخ کشیدنِ دیگر جاهایی که در جامعه مشکل وجود داره؟ من به زبانشناسی علاقه مندم و در این زمینه می توانم تلنگری به ذهن خواب آلوده ی جامعه ی ایرانی بزنم. اگر شما به تاریخ علاقه مندید، پیشنهاد می کنم به هر طریق ممکن که خودتون صلاح می دونید در راستای تعالی فرهنگی جامعه بکوشید و به قول معروف گر تو بهتر می زنی بستان بزن. بگذارید هر کس از ما در حیطه ای که فکر می کنیم موثر می توانیم باشیم زخمه ای بزنیم.
      بحث اینکه اهمیت واژه سازی در انتقال مفاهیم و بالا رفتن درک جامعه و … و…و چقدر زیاد هست (البته این مطلبی است که در طول قرنها تاثیرش دیده می شه و کسانی قادر به درکش هستند که نگاهشون به اندازه ی قرنها عمق داشته باشد) مطلب بسیار گسترده ای است که ترجیح می دهم واردش نشوم که مثنوی هفتادمن می شود.
      پاینده باشید.

  7. طاهر
    ژوئیه 31, 2011 در 11:05 ق.ظ.

    درود
    چه اندازه خوب و ارزشمند است كه راييكا ي گرامي اين مباحث را پي مي گيرد كه خود گونه اي آموزش براي همه ي ماست.
    دانش مرحوم محمد تقي بهار از پارسي ميانه در زمان خود بسيار ستايش برانگيز بود، اما با گذشت زمان و پيشرفت دانش باستانشناسي و زبانشناسي دانسته هاي تازه اي فراهم آمد كه ديدگاه دانشمندان را به زبانهاي ايراني ميانه ي غربي (پارتي و پارسي ميانه) دگرگون نمود. در اين جدول بهار واژگان را بر پايه ي نگارششان يعني گونه اي «حرف نويسي» آورده و فكر مي كرده كه تلفظشان هم همانگونه است كه نوشته مي شده.
    آوا نگاري كه راييكاي گرامي از كارنامگ اردخشير پابگان آورده بودند، دقيقا تلفظ درست پهلوي را نشان مي داد.(البته در پهلوي w بجاي v درستتر است)
    امروز بر پايه ي گواهي هاي تاريخي چون متون مانوي كه خط ويژه اي داشته- كه تلفظ زمان خودش را نشان ميدهد-
    مي دانيم كه تلفظ واژگان بسيار نزديكتر به پارسي خودمان بوده براي نمونه «از» و نه «هچ» يا «اباز» و نه «اپاچ»، «افروز» و نه «افروچ» (افروغ پارتي است). قانون علميش هم اين است كه حروف ك، ت و پ پس از مصوت گ، د و ب مي شدند. نيز چ و ج پس از مصوت ز مي گشته است. ر.ك. كتاب زبان پهلوي و دستور آن دكتر تفضلي و دكتر ژاله آموزگار.

    در پاسخ به هوشنگ جان واژگاني چون خويش، خورد، خوش، خواب، با دو حرف ساكن مواجه ايم كه يكي خ و ديگري واو است xw . اما واو فتحه مي گيرد xwa و در گويشهاي چون لري يا گويشهاي استان پارس و بوشهر و… واو ممكن است بيفتد و تنها خ با فتحه بر جاي بماند كه مي شود خَش، خَردن …. از اين رو آن آموزگار شما اشتباه مي كرده، تلفظ خش يا خرد بجاي خوش و خوردتلفظي گويشي و درست است.

    در پاسخ به هوشنگ گرامي خوش و بش كردن در زمان ساسانيان شايد اينگونه بوده كه از برخي متون مي توان استنتاج نمود:
    -درود!
    -آزادي! دْرُست ابر تو!
    -چون هي، خْوَش هي؟
    – خْوَش هم، روزگارِت پد رامشنْ باد!

    در باره ي گفته ي هما خانم هم بايد بگوييم اگر پاي «كوته نگري» پس رانده شود، ديگر تندروي يا كندروي در كار نيست. هنگامي كه مي توانيم واژگان پارسي بكار بريم چرا بايد نوشته را از واژگان بيگانه پر نمود؟ يادتان نرود پارسي هنگامي سره است كه دستور درست و واژه بندي ايراني داشته باشد، تنها بودن واژگان سره دردي را دوا نمي كند.
    طاهر

    • raeeka
      آگوست 2, 2011 در 1:44 ب.ظ.

      سپاس طاهر جان از توضیحات عالی ای که در زیر پست ها اضافه می کنی.

  1. No trackbacks yet.

برای Manoochehr پاسخی بگذارید لغو پاسخ