بایگانی

Archive for آوریل 2010

نمونه ی واژه سازی در فارسی باستان

آوریل 22, 2010 ۱ دیدگاه

جدول زیر نمونه هایی از واژگان ترکیبی که با واژه ی «Baga»  به معنای «خدا» در فارسی باستان استفاده می شده  را نشان می دهد. معانی واژگانی که در جدول می بینید از کتاب Iranica in the Achaemenid period (ca. 550-330 B.C نوشته ی Jan Tavernier که واژه نامه ی فارسی کهن در دوران هخامنشی است، برگرفته شده اند. بخشی هایی از این کلمات هم اکنون نیز در به همان صورت نخستین یا با تغییراتی اندک در زبان فارسی استفاده می شوند. نمونه هایی از این شباهت را می توان در این کلمات دید:

brta :بُرده،  daata : داده،  farnaa : فر و شکوه،  kaama: خواست، کام،  spaada :سپاه،  tvana : توانا،  bazu : بازو.

خدا

God

Baga

حمل شده به وسیله ی خدا

Carried by Baga

Bagabrta

از دودمان الهی

Of divine lineage

Bagachitra

هدیه ی خدا

Gift of Baga

Bagadaana

داده شده به وسیله ی خدا

Given by Baga

Bagadaata

دختری که خداداده

She who is given by Baga

Bagadaataa

قربانی برای خدا

Sacrifice for God

Bagadaucha

قربانی کننده برای خدا

He who sacrifices for God

Bagadauta

شکوه خدا

God’s glory

Bagafarnaa

کسی که خدا را برگزیده است

He who has chosen Baga

Bagafravartish

زندگی یافته به وسیله ی خدا

Obtaining life through Baga

Bagagaya

مردی نیک به واسطه ی خدا

A good man through Baga

Bagahuvira

پیروی از خواست خدا

Following Baga’s wish

Bagakaama

از خدا در امان مانده

Having protection from Baga

Bagapacha

خدا را به عنوان محافظ داشتن

Having Baga as protection

Bagapanaa

به وسیله ی خدا محافظت شده

Protected by God

Bagapaata

نور خدا

Light of Baga

Bagaraucha

یادآوری خدا

Remembering Baga

Bagasaka

با ارتش خدا

With Baga’s Army

Bagaspaada

شهرت خدا

Baga’s fame

Bagasravaa

پیام آور خدا

Baga’s messenger

Bagashta

توانا به وسیله ی خدا

Capable through Baga

Bagatvana

بهترین ِ خدا

The best through Baga

Bagavahishta

خوب ِ خدا

Good through Baga

Bagavahush

باوردارنده ی خدا

He who believes in Baga

Bagavarnish

خدا را به عنوان دفاع و محافظ داشتن

Having Baga as defense, shield

Bagavarta

مرد خدا

Man of God

Bagavira

رضایت خدا

Baga’s satisfaction

Bagazausha

دوست داشته شده به وسیله ی خدا

Loved by Baga

Bagazushta

بازوی خدا

Baga’s arm

BazuBaga

دسته‌ها:زبانشناسی

گزیده ای از یک قصیده ی پارسی میانه

آوریل 19, 2010 15 دیدگاه
آنچه در زیر می آید خلاصه ای از یک قصیده به زبان پارسی میانه (پهلوی) و ترجمه ی آن به پارسی امروزین است. با توجه به دغدغه ی همیشگی ام در مورد یکپارچگی ایران و دوری از هر گونه بحث تفرقه آمیز قومی/ دینی /…،  بخشهایی از قصیده را که می توانست جولانگاهی برای پراکندن بذر کینه باشد، بر خلاف میل باطنی حذف کرده ام و دوست دارم که فارغ از بار تاریخی، صرفا از دید ادبی به این شعر نگاه کنم.
_____
1- کی بوات کذ پیکی آیذ هچ هندوکان
2- کذ  مت آ نی شه وهرام هچ دوت کیان
3- کذ پیل هست هزار، اور سرانسر هست پیلبان
4- کذ آراستک درفش دارد پت اذوین ی هوسران
5- پیش (ی) لشکر برند پت سپاه سرداران
6- مردی وسیل اپایذ کردن زیرک ترگمان
7- کذ شوذ او بگویذ پت هندوکان
8- کذ اماخ چی دیت هچ …
9- اور ایوک گروه دین نزار کرت…
10- بستاذند پا تخشهیه ی هچ خسروان
11- نی پت هنر، نی پت مرتیه، نی پت افسوس، او ریاریه بستاذند
12- گیرند پت ستهمب هچ مر تومان
13- زن او خواستکیهای شیرین، باغ، بوذستان
14- بنگر کذ چند وت او گند آن دروج پت این گیهان
15- تاک اوین شوند دروج و شوتکان هچ این گیهان

16- فرچفت پت دروت شاتیه

____________________________
ترجمه:
1- کی باشد که پیکی از هندوستان آید؟
2- که رسید آن شاه بهرام از دودمان کیان
3- که فیل هست هزار (و) هزار فیلبان
4- که آراسته درفش دارد به آیین خسروان
5- پیش لشکر برند به وسیله ی سپاه سرداران
6- مردی گسیل باید کردن زیرک ترجمان
7- که شود و بگوید به هندوستان
8- که ما چه دیدیم از …
9- بر یک گروه دین نزار کرد
10- بستانند پادشاهی از خسروان
11- نه به هنر، نه به مردی، بلکه به استهزا و ریشخند بستانند
12- گیرند به ستم از مردمان
13- زن و خواسته های شیرین، باغ و بوستان
14- بنگر که چند بد افگند دروغ بدین جهان
15- تا ناپدید شوند دروغها و گشودگان (بستاگان دروغ) از این جهان
16- فرجام یافت به درود و شادی
مرجع: کتاب مجموعه ی مقالات «ترجمه ی چند متن پهلوی»، ملک الشعرا بهار، به کوشش محمد گلبن
دسته‌ها:زبانشناسی