کارنامک اردشیر پابگان (بخش 6)
کارنامه ی اردشیر بابکان، از جمله متن های به جا مانده از فارسی میانه است و خواندن آن مستقل از بعد تاریخی یا داستانی اش، برای درک تحول و تغییرات زبان فارسی در طول زمان خالی از لطف نیست. آنچه در زیر می خوانید بخش ششم این داستان است. بخش های دیگر را می توانید در اینجا بخوانید. متن فارسی میانه برای سهولت خواندن با الفبای لاتین نوشته شده که برای خواندن آن می توانید از جدول راهنمای زیر استفاده کنید. ترجمه ی متن به فارسی امروزین به صورت جمله به جمله در برابر هر سطر نگاشته شده. از آنجا که برای خود من تطبیق واژگان در گذشته و حال جالب بود، ترجیح دادم ترجمه را به صورت لغت به لغت بنویسم اگرچه از روانی متن می کاهد
ā | č | ē | ī | ō | š | ū | xˇ |
ābān | češm | dēv | dīdan | — | šab | dūd | xˇahar |
آبان | چشم | دیو | دیدن | so انگلیسی | شب | دود | خواهر |
—
ardavān rāy kenīzag-ē abāyišnīg būd kē az abārī kenīzagān āzarmīg-dar ud garāmīg-dar dāšt
اردوان را کنیزکی بود بایشتنی (زیبا و دلنواز) که (او را) از دیگر کنیزکان آزرمی تر (شایسته تر) و گرامی تر داشت
–
ud ped harv ēvānag paristšn ī ardavān būd, hān kenīzag kird estād
و به هر آیینه پرستش (پرستاری) اردوان که بود، آن کنیزک می کرد (به هر گونه ای پرستاری اردوان می کرد
–
rōz-ē ka ardašir ped stōr gāh nišast ud tambūr zad ud srūd vāzīg ud huramīh kird,
روز ی که اردشیر در ستورگاه (اصطبل) نشسته بود و تمبور می زد و سرود بازی (آواز خواندن) و خرمی می کرد،
–
ōh ardašir dīd ud pediš viyābān būd
او اردشیر را دید و به او ویاوان (دلباخته) شد
–
ud pas az hān abāz ardašir mad ud dōstīh ud dōšāram kird
و پس از آن نزد اردشیر آمد و دوستی و دوشارامی کرد
–
peyvastag hamē ped šab ka ardavān be-šudag-baxt be xˇaft,
پیوسته به همه شب که اردوان ِ بشده-بخت (بخت بر گشته) بخفت،
–
hān kenīzag ped nihān ō nazdīkīh ī ardašir šud ud da bām abāg ardašir būd ud pas abāz ō pēš ardavān šud
آن کنیزک به نهان به نزدیک اردشیر شد (می رفت) و تا بام (بامداد) با ازدشیر بود و پس باز پیش اردوان شد (می رفت
–
rōz-ē ardavān dānāgān ud axtarmārān ī ped dar būd ō pēš xˇāst ud pursīd ku
روزی اردوان دانایان و اخترمداران که به در (دربار) بودند را پیش خواست و پرسید که
–
čē hamē vēnēd ped tis ī haftān ud dvāzdahān,
چه همی بینید به هفتان (هفت سیاره) و دوازدهان (دوازده برج
–
estišn ud ravišn ī stāragān
ایستِش (موقعیت ) و روش ِ (حرکت) ستارگان
–
ud tis ī āvām xˇadāyān ī šahr, čōn mardōmān ī gēhān, ud tis ī man frazendān ī mardōmān ī amāh?
ودر مورد زمان خدایان شهرها (شاهان) ومردمان کیهان و فرزندان ِ من و مردمان ما؟
دیدگاههای اخیر