بایگانی

Archive for اکتبر 2021

دوقطعه ی سغدی تنها نوشته ی پیش از اسلام از داستان رستم

اکتبر 23, 2021 6 دیدگاه

Fragments-Rostam-Saga

دو بخش قطعه ی رستم در آثار سغدی به قدمت سده ی نهم میلادی. بخش بالا بخشی است که M.P. Pelliot در دون هوانگ کشف کرده و اکنون در کتابخانه ی ملی پاریس نگهداری می شود. قطعه ی دوم که به نظر می رسد دقیقا در ادامه ی قطعه ی نخست است، در موزه ی بریتانیا قرار دارد (OR.8212/81).

این آثار از آن جهت دارای اهمیت بسیار است که اگرچه می دانیم رستم در داستان های پارس و نواحی شرقی پارسی گوی وجود داشته، در نوشته های به جا مانده از ایران پیش از اسلام، اثری از رستم دیده نمی شود. حتی در اوستا که نام کیومرث، جمشید، کیخسرو، کیکاووس، و افراسیاب آمده است سخنی از رستم نیست. بنابراین یافتن داستانی از رستم در قطعات سغدی بسیار جالب و پراهمیت است. داستان، مربوط به نبرد رستم با دیوان است و اینکه چگونه آنها را در شهر با بستن دروازه ها اسیر می کند و آنها پس از تلاش و رهایی برای انتقام به جستجوی رستم می پردازند. رستم با یک تاکتیک جنگی ابتدا تظاهر به فرار می کند و زمانی که دیوان انسجام خود را ازدست می دهند به آنها حمله می کند.

متن قطعه ی نخست:

بدین گونه رستم تا دروازه ی شهر از پی ایشان تاخت. بسیاری از پایمال او مردند و هزاران … گردیدند. چو به شهر در آمدند، دروازه ها را ببستند. رستم با سرافرازی بسیار بازگشت و به سبزه زاری نیکو شد و زین از اسب خویش برگرفت و[وی را] به چرا رها کرد. خود جامه ی جنگ بکند. خوردنی بخورد و سیر شد و بساط بگسترد و به خواب رفت.

دیوان فراهم … رفتند و با هم چنین گفتند که بزرگ زشتی و بزرگ شرمساری بر ما که یک تنه سواری ما را چنین در شهر محبوس داشته است. چه باید کرد؟ یا همه بمیریم و به پایان آییم و یا از شاهان کین خواهیم.

دیوان به فراهم ساختن خویش آغاز نهادند و ساز و برگ گران [فراهم ساختند] با ضربان سخت و گران دروازه ها را گشودند. بسیاری از دیوان … و بسیاری سوار بر گردونه، بسیاری سوار بر پیل، بسیاری سوار بر …، بسیاری سوار بر خوک، بسیاری سوار بر روباه، بسیاری سوار بر سگ، بسیاری سوار بر مار، بسیاری سوار بر سوسمار، بسیاری پیاده و بسیاری پران چون کرکس می رفتند. و نیز بسیاری باژگونه سر بر زمین و پاها به بالا … زمانی دراز [راه پیمودند] باران و برف و تگرگ برانگیختند و غوغا کردند و آتش و شعله و دود به پا ساختند و به جستجوی رستم دلاور رفتند. آن گاه رخش گرم دم بیامد و رستم را بیدار کرد. رستم خواب را برگذاشت. و چالاک جامه ی پوست پلنگ بپوشید و کمان دان ببست و بر رخش برآمد و به سوی دیوان روی نمود. چون رستم از دور سپاه دیوان بدید، رخش را چنین گفت… کم ترس…

متن قطعه ی دوم:

اگر دیوان به سوی مرغزار … رخش پذیرفت. آنگاه رستم به سرعت بازگشت. چون دیوان بدیدند، بارگان خود را تیز پیش راندند. آنگاه سپاه پیاده با هم چنین گفتند: اکنون جرات سالار شکسته شد، دیگر به نبرد ما برنخواهد خاست. او را فرو مگذارید، نیز او را نبلعید. بلکه همچنان زنده بگیرید تا او را عقوبت بسیار سخت و شکننده دهیم. دیوان یکدیگر را دل دادند. همگی غریو برکشیدند و به تعقیب رستم روی آوردند. آن گاه رستم بازگشت و به سوی دیوان روی آور شد، چون شیر دژم [که] به سوی نخجیر [روی آورد] چون دلاور … رمه مانند شاهین روی …

مراجع:

Nicholas Sims-Williams, “Sogdian Fragments in the British Library,” Indo-Iranian Journal 18, no. 1/2 (June/July 1976): 43–82.

کتاب حکمت تمدنی، گزیده ی آثار احسان یارشاطر، ویراست دوم

وبگاه پروژه ای در اسمیتسونیان با نام سغدیان تاثیرگذاران جاده ی ابریشم

دو نامه از بانویی سغدی

اکتبر 13, 2021 2 دیدگاه

یکی از نامه های سغدی که با نام Sogdian Letter 1 شناخته می شود، جنس: کاغذ، ارتفاع: 25 سانتی متر، پهنا: 40.9 سانتی متر، قدمت: 312-314 میلادی، محل کشف: دون هوانگ، زمان کشف: 1907 میلادی، محل نگهداری: کتابخانه ی بریتانیا (آیتم  Or.8212/92.1 (T.XII.a.ll.1))

نامه های سغدی که غالبا نامه های تجاری هستند، جزء آثار غیردینی (غیر از آثار بودایی، مانوی، و مسیحی) هستند که به شناخت زبان سغدی کمک بسیار کرده اند. برخلاف اغلب نامه های سغدی که توسط مردان نوشته شده، دو نامه توسط بانویی به نام میونای (Miwnay) نوشته شده. نامه ها در دوران قحطی و جنگ پس از فروپاشی حکومت مرکزی چین نوشته شده است. مخاطب نامه ی نخست که در تصویر بالا دیده می شود مادر او، چتیس (Chatis) است. او برای مادر خود شرح می دهد که چگونه در دون هوانگ توسط شوهر خود، نانای-دات (Nanai-dhat)، رها شده و اینکه او چگونه در جستجوی کسی است که او را به خانه ی مادرش بازگرداند ولی همه یکی پس از دیگری از این کار سر باز می زنند. بنابراین او و دخترش شاین (Shayn) با صدقه ای که از معبد زرتشتیان می گیرند روزگار می گذرانند.

مخاطب نامه ی دوم او، همسرش است و او از این شکایت می کند که همسرش او را رها کرده و حتی نامه های او را پاسخ نمی دهد. اگرچه ابتدای نامه با ادب آغاز می شود، ولی همچنان که او بدبختیهای خود را شرح می دهد، لحن نامه نیز تغییر می کند. او می گوید که من، خلاف رای مادر و برادرانم، تو را اطاعت کردم و به دون هوانگ آمدم. حتما خدایان در همان لحظه بر من خشم گرفتند. من ترجیح می دهم که همسر یک سگ یا یک خوک باشم تا همسر تو.

در انتهای نامه، دختر او نیز مطلبی اضافه می کند که او و مادرش مجبور شده اند خدمتکار چینی ها بشوند. ولی به نظر می رسد او شخصی به نام فرخوند را بیش از پدر خود ملامت می کند. ممکن است فرخوند یکی از کارگزاران پدر او بوده که برای صاف کردن قرض خود، او و مادرش را در اختیار خانواده ی چینی قرار داده است.

امروز می دانیم که این دو نامه هرگز به مقصد نرسیده اند و در سال 1907 در بقایای یک برج مراقبت در شمال غرب دون هوانگ یافته شدند.

متن دقیق نامه ی 1 در زیر آمده است:

[از دختر او] ، زن آزاد می[ونای]، به [مادر] عزیزش چتیس، برکت و احترام. روز خوبی خواهد بود برای کسی که شما را سالم و آسوده ببیند. و [برای من] آن روز بهترین زمان خواهد بود که خودمان شما را در سلامت کامل ببینیم. من بسیار مشتاق دیدار شما هستم، اما بخت و اقبالی ندارم. من از مشاور ساغارک درخواست کردم، اما شورا می گوید: در اینجا هیچ خویشاوند دیگری به جز آرتیوان به نانای-دات نزدیکتر نیست. و من از آرتیوان درخواست کردم، اما او می گوید: فرخوند … ، و من از عجله امتناع می کنم ، امتناع می کنم … و فرخوند می گوید: اگر بستگان شوهرت رضایت ندهند که نزد مادر خود برگردی، من چگونه می توانم تو را ببرم؟ صبر کن تا … بیاید ؛ احتمالا نانای-دات بیاید. من بدبخت، بدون لباس، بدون پول زندگی می کنم. وام می خواهم، اما هیچ کس به دادن وام به من رضایت نمی دهد. بنابراین من به صدقه های موبد وابسته هستم. او به من گفت: اگر می روی، من یک شتر به تو می دهم، و یک مرد باید با تو بیاید و من در راه از تو به خوبی مراقبت می کنم (؟). باشد که او برای من این کار را انجام دهد تا زمانی که شما نامه ای برای من بفرستید!

مراجع:

وبگاه کتابخانه ی بریتانیا

وبگاه پروژه ای در Smithsonian با نام سغدیان تاثیرگذاران جاده ی ابریشم